مرینت:یهو متوجه شدم که هپه وسایلهای اردو مو تو مدرسه جا گذاشتم داد زدم وسایللللل اردوممممم جا موندهههه😭
آدرین:آی گوشم حالا مگه چی شده
مرینت:چی شده، اردوم شود کوفتممممممم آی خدا منننمم چراا انقددد بد بختمممممم
آدرین:تو به خودت میگی بد بخت تو خوشبخت ترین آدم روی زمینی
مرینت:دودف✌👎
آدرین:تو هروقت به قول خودت بدبختی میاد سرت بعد ش یه خوشی جلوشه یادت نمیاد کتابتو گمکردی من بهت دادم یا کلویی همش عزیتت میکرد اما الان ازت حساب میبره پس ناراحت نباش
ذهن مرینت:عه راست میگه
مرینت:آ ممنونم آدرین حالم خیلی خوب شد
آدرین:خواهش میکنم
راوای:یهو یه دختر مو سرمه ایی چینی دست آدرینو کشید برد اون ور به آدرین گفت سلام آدرینمگفت سلام کاگامیچیزی شده ؟
کاگامیگفت :نه عزیز دلم
لوسیندا:مگه نگفتم دیگه دورو بر برادرمن نیا
مرینت: کاگامییه طوری زد تو گوش لوسیندا که گوشش خون اومد آدرین غیرتی شدو کاگامیرو حل داد تو گلا کاگامیشده بود کیک شکلاتی همه زدیم زیر خنده کاگامیبا گریه برگشت پیش کلاس خودش
آدرین:لوسیندا حالت خوبه
لوسیندا :خوبم داداش خولم😜
آدرین:خوبه😂
مرینت:آلیا رو بانینو دیدم دارن میگنو میخندن رفتم جلو گفتم چشمم روشن خواهر جون 😡
آلیا:آ مرینت بیا بشین😅
مرینت:نشستم یهو یه چیز گرم کنارم حس کردم رو مو بر گر دوندم دیدم آدرینه از خجالت لپام قرمز شد
آدرین:چی شد خانم بد شانس لپات قرمز شد
مرینت:هیچی مدلشه 🤐
آدرین:🙄
مرینت:معلم صدا مون زدو گفت بیاید اینجا وقت مسابقس لیستو آور بالا گفت اولین نفر با آخرین نفر میشه آها آدرین و مرینت توی یک گروه
مرینت:😳
آدرین:😎
خانم مندلیو:آلیا نینو تو یک گروه
جک و رز
لوسیندا کلویی
صابرینا کیم و.....
داشتم با آدرین به جنگل میرفتیم برای جمع کردن کاج که یهو کلویی پرید وسط جاده همون موقع یک کامیون داشت میومد با سرعت ۱۷۰ کلویی خوشکش زده بود آدرین ............
________________________________________________________
داستان تمومید 🤐
لوسیندا :چرا انقد کم نوشتی
لیدی باگ:چون همین قدر بودش امروز هر چه قد دوس دارن بهش نظر بدن تا بزارم رودی نیزارمش چون زیاد نظر نمیخواد
لوسیندا:بگو آدرین چش شد
لیدیباگ:نومیگم هر وقت نظا پر شد میفهمیبای ✌